نویسنده: سعید محسن زاده
دیدبان: "چارلز کراتامر"[1]ستوننویس واشنگتنپست و مفسر شبکه فاکسنیوز، اوباما را به وادادگی و انفعال سیاسی متهم میکند و معتقد است که قدرت آمریکا در زمان اوباما بر جهان به شدت دچار ضعف شده است. البته از همان زمانی که امام خمینی(ره) تعالی علیه فرمودند: آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند؛ شکست هیمنه استکباری آنها شروع شده بود.
"رادنی شکسپیر"[2] استاد دانشگاه و تحصیل کرده رشته اقتصاد از دانشگاه کمبریج انگلیس میگوید: آرای کشورها در مجمع عمومی به طرز محسوسی در حال مقابله با آمریکا به عنوان قدرت جهانی است.[3]
در افغانستان نه تنها تروریسم را نابود نکردند بلکه این تخم شوم را در دیگر نقاط دنیا هم گرده افشانی کردند. در عراق نیز با فضاحت تمام عقب نشینی کردند و در پاکستان نفرت مردمی به سبب اقدامات جنایت بارشان رو به افزایش است. در یمن سفارتشان خالی می شود، جایی که اوباما در ماه سپتامبر آنجا را نمونهای برای اقدام موفق علیه تروریسم نام برده بود.
ائتلاف ضد داعش را که با لطایف الحیلی به راه انداخته بودند در برابر داعشی که خود نطفهاش را گذاشته بودند؛ شکست خورده، و از طرفی دولت بشار اسد تقویت شده تا حدی که میتواند در برابر جنگ فرسایشی مقاومت کند.
نکتهای که تیم مذاکره کننده تدبیر و امید باید در نظر بیاورد دقیقاً این است که طرف مقابلش همین "آمریکای رقیق" و ضعیف شده است. قدرتی که به زعم کارشناسان داخلی آمریکا نسبت به بیست سال گذشته بسیار ضعیف شده است.آمریکا با هیاهو و شانتاژی که به راه می اندازد در صدد است تا ضعف خود را در سایه این گونه جملات: "ایران در زیر فشار تحریمها حاضر به مذاکره شده است"[4] پنهان نماید.
به زعم ما رقیق شدن همان دلیلی است که باعث شده آمریکاییها به میز مذاکره بیایند، اما صد حیف که گویا تیم دیپلماسی ایران قصد ندارد واقعیتهای موجود را ببیند؛ و این نشان از این دارد که دیپلماتها قصد دارند تا به هر نحو ممکن این مذاکرات را به "نتیجه" که نه به "پایان" برسانند.[5] تا از این طریق توانسته باشند شاید به وعده های انتخاباتی خودشان عمل کنند. حتی قشقاوی هم حاضر میشود در مورد جنایات سعودی در فرودگاه جده بجای نیروهای سعودی دیالوگ نماید تا شاید به مذاکرات لطمه ای نخورد.[6] چرا که دیگر عربستان به عنوان شریک منطقهای آمریکا در کنار رژیم صهیونیستی به حساب میآید. که از این دست اقدامات این دولت کم ندارد؛ از قبیل لغو نشدن سفر وزیر امور خارجه به فرانسه همزمان با توهین نشریه فرانسوی به پیامبر عظیم الشأن.
احتیاج بیشتر آمریکائیها به مذاکره
مقدمه اول: چنانچه تحریم ها[7] طبق گفته های جان کری و و اوباما فلج کننده بوده و این تحریمها بوده است که ایران را پای میز مذاکره کشانده، آمریکا با چه منطق و استدلالی مسأله ای مهم در نظر خودشان را به میز مذاکرات می کشانند و آنرا ریسک پذیر می کنند؟ و اگر تحریم ها مردم ایران را از نظام دور کرده است، با چه معیاری روند موفق رژیم تحریم ها را به مذاکرات گره می زنند؟
چنانچه تاکتیک تحریم ایران را مجاب کرده که در شرایط کاملا اجباری پای میز مذاکره بیاید، پس چرا آنرا بدون این همه هزینه های مذاکره و رفت و آمد ادامه نمی دهند؟!
مقدمه دوم: آینده دولت فعلی آمریکا و حزب متبوعش سخت گره در میز مذاکره خورده. اطمینان داریم در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات حتی بعد از مهلت تعیین شده در لوزان آمریکایی ها اشتیاق بیشتری به تمدید دارند.آنها روند تحریم و مذاکره را بیشتر میل دارند چرا که همانطور که پیشتر به آن اشاره شد، مسائلی را که به دنبال تحریم طلب میکردند و نرسیدند در مذاکره به آنها دست یافته اند[8]. با توجه به همین موضوع مک کین در یکی از مصاحبه هایش گفته بود اسم این توافق را "موز" بگذارید[9] ولی اگر او با ادبیات محاورهای ما آشنا بود اسم این توافق را "هلو" می گذاشت!!
بنابراین دو وضعیت را برای خود پیش بینی می کنند:
الف) توافقی که در بردارنده تمام منافع خود و متحدین آنها باشد. توضیح اینکه؛ اشتیاق زیاد تیم دیپلماسی دولت به توافق، پیامهای غلطی را به طرف مقابل می دهد. صحبت از توافق برد برد حکایت از استراتژی دولت تدبیر می کند، به این معنی که ما هم امتیازاتی را می دهیم که برای آمریکا و متحدانش از جمله دولتهای عربی و عبری برد تلقی شود. این در حالی است که در اظهارات دولتیها خیلی کم دیده می شود که گفته باشند: در هر شرایطی پای میز مذاکره نمی نشینند. از باب مثال توجه کنید به فرمایش سخنگوی دولت: "مقیدیم تا یازده فروردین مذاکرات را به فرجام برسانیم".[10]
قطع و یقین منافع آمریکا در این است که ایران اسلامی قدرت هسته ای نباشد. این مسأله در گفته های گاه و بی گاه سران آمریکایی ازجمله اوباما مشخص است. اوباما در جایی گفته بود که اگر امکانش را داشتم تمام پیچ و مهره های تأسیسات هسته ای ایران را نابود می کردم[11].
اما از منافع متحدان آمریکا از جمله عربستان سعودی و چند کشور اروپایی که بتوان چشم پوشی کرد از اسرائیل نمی توان به طور ساده عبور کرد. نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران چه منافع مشترکی با این رژیم جعلی دارد که بتوان در یک توافق برد-برد به قول رئیس محترم جمهورمان به نتیجهای رسید که اسرائیل و ما هردو راضی باشیم؟!! اساسا هیچ قدر متقنی در مقام اثبات و سلب نمی تواند در قاموس مذاکره بین ما و این رژیم سفاک وجود داشته باشد.
با چه منطقی ریاست دولت تدبیر در روز 22 بهمن 1393 می فرمایند: تنها دشمنان این ملتاند که با میز مذاکره مخالفند[12]؟! آیا این نحو جملات غیر از اشتیاق فراوان به توافق را به طرف مقابل ارسال می کند؟
حملات وحشیانه آل سعود را با چه امتیازی در میز مذاکره می توان برابر دانست تا به عنوان متحد منطقهای آمریکا او را راضی از توافق دید؟!
ب) در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات آمریکا مقصر نباشد. بندهای کلی و دو پهلوی برنامه مشترک اقدام کههمه توافقنامه ژنو می خوانندآنقدر بهانه دست طرف غربی داده است که بعد از گذشت 16 ماه و مذاکرات فشرده لوزان هنوز به اتمام مرحله نهایی نرسیده ایم.
با وجود اینکه گام مقدماتی را به اعتراف جان کری[13] و گزارشات آمانو برداشته ایم و به تعهدات خود عمل کرده ایم و قرار بود ظرف یک سال مرحله نهایی آغاز شود ولی نشد اما "تمدید"، شد. در لوزان هم که اتفاقی نیفتاد.[14]
اما در طول این مدت آنقدر سنگ اندازی و بی احترامی شده است که نتیجه اش این باشد که یا توافقی در برگیرنده منافع آمریکا و متحدانش باشد و یا اگر به نتیجه نرسید بواسطه بند (همه یا هیچ) موجود در توافقنامه ژنو مقصر ایران قلمداد شود. این یعنی تدبیر! این همان بازی دو سر برد است.
سطح اهمیت توافق
مهمتر بودن توافق برای طرف ایرانی از طرف غربی نگران کننده است.به این معنا که طرف ایرانی حیات و ممات سیاسی خود را در انعقاد این توافقنامه قرار داه است. به عبارت بهتر همه تخم مرغهایشان[15] را داخل یک سبد روی میز مذاکره نهاده اند.
از سال 1381 و 1382 تا سوم آذر 1392 با طرف غربی توافقی نداشتیم. اما تسریع و تدبیر! دولت یازدهم منجر به توافقی شد که با وجود انجام تعهدات طرف ایرانی ، اما برای گام نهایی یک دوره 7 ماهه هم مجدد تمدید شده. در لوزان هم چیزی نهایی نشد.
گذشته از همه اینها تیم مذاکره کننده در حین مذاکره برای گام نهایی که دوباره تمدید شد زیر بار توافق دو مرحلهای برای گام نهایی هم رفت. به فرموده صریح مقام معظم رهبری نظام با دو مرحله ای بودن این توافق مخالف است و این مخالفت به معنای وجود یک موافقت از سوی طرف ایرانی برای توافق دو مرحله ای بوده است. آیا هر منصفی متوجه تعجیل در انعقاد قرارداد به هر نحو ممکن از سوی دولت یازدهم نمی شود؟ و این شتاب را طرف غربی آمریکایی به چه صورتی تعبیر می کند؟! قطعا درک می کنند که سطح اهمیت این مذاکرات برای طرف ایرانی بیشتر است از آنها.
نکته جالب این است که تا کنون 5 توافق بین طرف ایرانی و گروه 5+1 انجام شده است. حال آنکه تیم دیپلماسی فقط توافقنامه ژنو را منتشر کرده است. و هیچگاه به نحو تمام و مطابق آنچه در زمان انتخابات وعده داده بودند که از مردم چیزی را مخفی نمی کنند بر خلاف گروه 5+1 صحبتی از جلسات و مذاکرات نمی کنند. همه این مسائل به بیرون این ادراک را می رساند که به اصطلاح دست تیم مذاکره کننده زیر ساطور مذاکرات است. و اهمیت بیشتر مذاکرات برای ایران به منزله امتیاز بیشتر دادن به طرف غربی است. رهبر معظم انقلاب اسلامی هم با بیان و نقد همین موضوع فرمودند: " من به خود مسئولین هم این را گفتهام همین چند روز؛ مسئولین باید بیایند مردم را و بخصوص نخبگان را از جزئیّات و واقعیّات مطّلع کنند؛ ما چیز محرمانه نداریم، چیز مخفی نداریم. این مصداق همدلی با مردم است "[16]
واهمه از شکست
نتانیاهو در کنگره نکات جالب توجهی گفته است. او می گوید: "دولت ایران با وعده اتمام مباحث هسته ای رأی گرفته و این شعار انتخاباتی آنها بوده است و می خواهند برای چنین کاری رفراندوم برگزار کنند. برای جلب آرای عمومی کمپین راه می اندازند ونیز معتقدند که اقصاد مقاومتی راهگشا نیست بلکه مذاکرات هسته ای می تواند نجات بخش باشد"[17].
اما مواضع طرف ایرانی همانطور که گفته شد ادراک درستی را متإسفانه به دشمنان ما داده است. در برابر تحریم های مجددو بی احترامی های بی حد و حصر آنها ما چه واکنشی نشان داده ایم. به عنوان مثال در همان ماه آذر بعد از توافق ژنو مجددا ما را تحریم کردند. ما فقط برای اینکه مبادا حرفی زده باشیم که به حضرات بر بخورد فورا صحبت از روح و روان مذاکرات به میان آوردیم[18]. یا اینکه در 1393/6/8 آقای روحانی می گویند: "تحریم ها به اصل مذاکرات ضربه نمی زند".
طرف روسی بعد از تحریم های مجدد 1393/9/21 بیانیه می دهد:"که این تحریمها غیر قابل قبول است" اما طرف ایرانی می گوید:"تحریم های مجدد موجب نقض تفاهم نمی شود".
رفتار عجیب رئیس دستگاه دیپلماسی در خصوص گره زدن فضای سیاسی داخل؛ به مذاکرات هسته ای را هم اضافه کنید[19]، البته ایشان قبل تر نیز چنین رفتاری را در مواجه با آقای البرادعی داشته اند[20].
همه این شواهد به این معنی است که ما از به نتیجه نرسیدن مذاکرات واهمه داریم و برای طرف دیگر قضیه یعنی عدم توافق تدبیری نیاندیشیده ایم. طرف مقابل به وضوح می فهمد که ایران به نتیجه نرسیدن مذاکرات را به معنای شکست می داند.بنابراین می توان فشار بیشتری جهت امتیاز گیری آورد.
نتیجه گیری
نفس توافق برای ما مهم نیست بلکه آنچه در توافق برای ما تعهد می آور اهمیت دارد. ترس از به نتیجه نرسیدن مذاکرات و بیش از اندازه مهم شدن یک توافق عروسکی ما را دچار اشتباه دستگاه محاسباتی کرده است. واین همان موضوعی است که دشمن خوب متوجه شده است.
مقام معظم رهبری در 1390/10/7 می فرمایند: "حکمت این است که شما بتوانید مواضع طرف مقابل را حکیمانه به مواضع خودتان نزدیک کنید". اما به نظر دیدبان در کمال تأسف باید گفت با مراجعه به متون توافقی بین ایران و طرفهای مذاکره خواهید دید که بیشتر از آنکه مواضع آنها به ما نزدیک شده باشد این ما هستیم که از مواضع خودمان عبور کردهایم.
[1]- Charles Krauthammer
[2]- Rodney Shakespeare
[3]- http://salamkhabar.com/fa/news/20685
[4]- http://www.yjc.ir/fa/news/5105254
[5]- http://www.irna.ir/fa/News/81520007
[6]- http://www.rajanews.com/news/207765
[7]- http://www.farsnews.com/newstext.php
[8]- http://www.rajanews.com/news/205209
[9]- http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931220000016
[10]- http://www.isna.ir/fa/news/93120603773
[11]- http://www.mehrnews.com/news/2190907
[12]- www.tasnimnews.com/Home/Single/110968
[13] - www.yjc.ir/fa/news/5045538
[14]- alef.ir/vdcjtme88uqemtz.fsfu.html?266332
[15]- www.farsnews.com/newstext.php
[16] - http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=29415
[17]- http://www.irinn.ir/news/83648
[18]- http://snn.ir/detail/News/352267/9022
[19]- مهرماه 1393 ، http://www.alef.ir/vdcenx8w7jh8exi.b9bj.html?243350
[20]- مهرماه سال 200